سال نو را به همه دوستان گلم تبریک میگم
به خودم و به پیراشکی جونم هم تبریک میگم
انشالله که همه روز های سال آینده اسمارفی باشه.......
¸•´¯*•´¯`•.¸¸. *¯`•.¸ ღ ♥ ღ♥ ღ¸•´¯`•.¸¸. *`•.¸•´¯`•.¸¸.*`•.¸
به او بگویید دوستش دارم به او که قلبش
به وسعت دریاییست
که قایق کوچک دل من در آن غرق شده .
به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین
نور و شعر و ترانه برد ،
و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد
در زندگی زخـمهایی است که مثل خوره روح را در انزوا می خورد و می تراشد..!
تو زندگی هـمه ی آدما زخم هایی هست که هیچ مرهـمی تسکینشون نـمیده ...
زخـمهایی به وسعت روح خسته ی تنهای آدمی و زخـمهایی که هیچوقت کهنه نـمیشند ...
و هـمیشه مثل روز اول تازه و سوزاننده باقی میمونند.
انگار یه جوری با وجود آدمی عجین میشند و هر صبح با او متولد میشوند تا ذره ذره آدمی را آب کنند و جز تنی خسته و دردمند چیزی از او به یادگار نگذارند...!
یکی از اساتید میگفت: "یه استاد داشتیم هر سری میومد سر کلاس به دختر خانمها تیکه میانداخت.
یه روز دخترا تصمیم گرفتند با اولین تیکه ای که انداخت از کلاس برن بیرون....
قضیه به گوش استاد رسید (میدونید که، توسط عده ای از آقا پسرهای جان بر کف!!!!!)
جلسه بعد استاد کمی دیر اومد سر کلاس و برای توجیه دیر آمدنش گفت: از انقلاب داشتم میومدم، دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده، رفتم جلو پرسیدم، گفتند با کارت دانشجویی شوهر میدن!
دخترا پا شدند که برن بیرون، استاد گفت: کجا میرید، وقتش تموم شد، تا ساعت 10 بود!
پ.ن:
شهر من بارون میباره ، شهر پیراشکی برف.
منم دلم برف میخواد.....
ماجرای روزگار ما همیـن است : مدتی برای دل بستـن به این و آن می گذرد و عمری برای دل کندن و از یاد بردن ...