نوشته های پیراشکی و پیراشکی خور

من ( پیراشکی خور) و عسلم ( پیراشکی) اینجا حرفامون را می نویسیم

نوشته های پیراشکی و پیراشکی خور

من ( پیراشکی خور) و عسلم ( پیراشکی) اینجا حرفامون را می نویسیم

ما گناه داریمااااااا......

الهی که بمیرم...چرا هیچ کسی ما را دوست نداره.....؟؟؟


یکی بیاد به این عسلیه من دلداری بده.بنده خدا خیلی ناراحته.آخه من دانشگاه بابل قبول شدم و پیراشکی دانشگاه گرگان.


دلمون خیلی می خواست یه جا قبول بشیم.ولی نشد...


به خدا ما گناه داریم... چه جوری رئیس سازمان سنجش دلش میاد پیراشکی و پیراشکی خور را از هم جدا بکنه....


البته هنوز امید هست.چون اگه یه پارتی پیدا بکنیم میشه واسه ترم 2 به بعد انتقالی پیراشکی را بگیریم و اونهم بیاد بابل.


اگه کسی یه پارتی سراغ داره خبر بده.به خدا ما گناه داریم...

تولد خودم



تولد من امروز یعنی 3 شهریور بود.

حالا چرا دیشب نیومدم بماند.

اینم کیک تولدم.بفرمایید




امروز همه, از اپراتور سیم کارتم تا همکارام تولدمو تبریک گفتن ولی من منتظر یه نفر بودم که یه تبریک خشک وخالی بهم بگه ولی اصلا یادشم نیومد که امروز تولد منه