نوشته های پیراشکی و پیراشکی خور

من ( پیراشکی خور) و عسلم ( پیراشکی) اینجا حرفامون را می نویسیم

نوشته های پیراشکی و پیراشکی خور

من ( پیراشکی خور) و عسلم ( پیراشکی) اینجا حرفامون را می نویسیم

رسم زمونه ...

یه روز صبح دیدم شبنمی که روی برگی نشسته بود داره از برگ گل سرخی به پایین میفته و با خودش میگفت که گل سرخ منو نـمیخواد ، غافل از اینکه بدونه زمونه رسـمش جدا کردنه.

رفتم کنار دریا دیدم یه ماهی کنار ساحل داره جون میده و با خودش می گفت که دریا منو ترک کرد ، غافل از اینکه بدونه دریا دلش بزرگه اما این ساحل که اونو از دریا جدا کرده.          

شب که شد بالای سرمو نگاه کردم . دیدم چشمان ماه پر از اشک شده و با خودش میگه چرا هرچقدر دنبال خورشید میگردم پیداش نـمیکنم؟ چرا فقط نورشو میبینم ؟

غافل از این بود که هیچ وقت نـمیتونه اونو ببینه و این خواست خداست .

اینها انسان نیستند ولی ما انسانیم ، میتونیم دنبال اونی باشیم که میخوایـم .

اما اگه بـهش رسیدیـم این فکر رو نکنیم که هـمیشه پیشمونه ، چون مـمکنه زمونه سر ناسازگاری داشته باشه.

پ.ن: این زمونه بدجوری با من سر ناسازگاری داره

جملات کوتاه ...


کسی که به امید شانس نشسته باشد، سالـها قبل مرده است. 

                         ++++++++++++


اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنـها جلوی شـما را خواهند گرفت.

                         ++++++++++++


اینکه ما گمان می‌کنیم بعضی چیزها مـحال است، بیشتر برای آن است که برای خود عذری آورده باشیم .

                         ++++++++++++

 

آنچه شـما درباره خود فکر می کنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است که دیگران درباره شـما دارند.

                         ++++++++++++ 


اگر هر روز راهت را عوض کنی، هرگز به مقصد نـخواهی رسید.

                         ++++++++++++ 


اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد که متعلق به گذشته هستید.

                         ++++++++++++ 


وقتی زندگی چیز زیادی به شـما نـمی دهد بـخاطر این است که شـما چیز زیادی از آن نـخواسته اید.

                         ++++++++++++


بعضی عشق ها آتشین اما کم عمق و سطحی هستند،گردبادی بر پای می کنند و زود هم سرد می شوند ، اما بعضی عشق ها عمیق است و ملایـم ، چون یک نخ باریک شروع می شود و در طول زمان استمرار می یابد.



پی نوشت: کمی دیر شد ولی بالاخره پست جدید را گذاشتم.
از قدیم گفتن دیر و زود داره ولی سیبیلا عمو سیبیلو میچرخه!!!

تقدیم به پیراشکی


تقدیم به پیراشکی:

 

زچشمت اگرچه که دورم هنوز / پر از اوج و عشق و غرورم هنوز


اگــر غصه بارید از مـاه و سال / به یاد گذشته صبورم هنوز


شـکستند اگر قاب یــاد مــرا / دل شیشه دارم بلورم هنوز


ســفر چاره دردهایم نـشد / پر از فکر راه عبورم هنوز


سـتاره شدن کار سختی نبود / گذشتم لی غرق نورم هنوز


پــر از خاطرات قشنگ توام / پر از یاد و شوق و مرورم هنوز


اگر کوک ماهور با ما نســاخت / پر از نغمه پاک شورم هنوز

 

قبول است عمر خوشی ها کم است / ولی با توام پس صبورم هنوز

 

گلایه....

سلام دوست جونیا

خوبید؟

من که اصلا خوب نیستم.آخه از دست این پیراشکی خور ناراحتم.

مثلا ما با هم این وبلاگو راه انداختیم پس باید باهم بهش سر بزنیم و مراقبش باشیم , مطلب بذاریم

ولی این پیراشکی خور اصلا به فکر نیستو نمیاد سر بزنه.همش باید مجبورش کنم و 3ماه بهش بگم مطلب بذار تا بیادو یه مطلب جدید بذاره تازه بعدشم من خودم باید به کامنتای پستی که گذاشته جواب بدم.

الان چهار شبه که قرار بوده یه پست جدید بذاره ولی خبری ازش نیست.من یادآوریش نمیکنم ببینم بالاخره کی این پست جدید را میذاره.

 این پیراشکی خور اصلا یادش نمیاد که آخرین بار کی اومده سر زده

آخه شما بگید من با این پیراشکی خور چیکار کنم؟