نوشته های پیراشکی و پیراشکی خور

من ( پیراشکی خور) و عسلم ( پیراشکی) اینجا حرفامون را می نویسیم

نوشته های پیراشکی و پیراشکی خور

من ( پیراشکی خور) و عسلم ( پیراشکی) اینجا حرفامون را می نویسیم

مست بارون پاییز

نمیدونم مستی چه جوریه یا چه حالتی داره، چون هیچ وقت تجربه اش نکرده ام.


ولی امروز تجربه اش کردم.آخه امروز از بوی بارون پاییز مست شدم.


نبودید ببینید چه بارووووووووووووونی اومد.بوی خاک خیس... نسیم بارون...


همه شهر را شست.


کاشکی میشد مثل بارون که سنگینی شهر را می شوره سنگینی دلهامون را هم می شستیم...


داره صدای بارون میاد.دونه های بارون محکم میخوره به شیشه کنارم...


صداش اینقدر بلنده که دیگه نمیشه صدای آهنگ شادمهر را شنید:


.... اونقدر میخوامت، همه باهات بد شَند


با حسرت هر روز از کنار ما رد شَند ....