نوشته های پیراشکی و پیراشکی خور

من ( پیراشکی خور) و عسلم ( پیراشکی) اینجا حرفامون را می نویسیم

نوشته های پیراشکی و پیراشکی خور

من ( پیراشکی خور) و عسلم ( پیراشکی) اینجا حرفامون را می نویسیم

جملات زیبا

سلام

امشب داشتم توی نت میچرخیدم که یه جمله ی خیلی زیبا دیدم.

امیدوارم شما هم خوشتون بیاد.


می گویند

           هر وقت آب می نوشی

                                           بگو یا حسین(ع)، 

این روزها که

                       آب می بینی و نمی نوشی 

                                                      آرام بگوی یا اباالفضل(ع)

--------------------

پی نوشت : این جمله زیبا رو از وبلاگ  جملات زیبا کپی کردم.

تولد پیراشکی خور




پیراشکی خور جونم تولدت مبارک


یه کیک خیلی خوش طعم، با چند تا شمع روشن

یکی به نیت تو یکی از طرف من

الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم

به خاطر و جودت به افتخار بودنت

اینم کیک تولد پیراشکی خور

پی نوشت: 

ایضاً عقب نشینی کردم...

اوخ اوخ اوخ...

خیلی گرمه هااااااااااااا.این ماه رمضونه هم حسابی داره از شرمندگیمون درمیاد...

بعد از یه غیبت خیلی خیلی زیاد در این وبلاگ( که به موجب این غیبت نزدیک بود عیال بزرگوارمون سه طلاقمون کنه!!!!) اومدم که خدای نکرده به جرگه عاشقون دل شکسته و طلاق داده شده گان مفلوک و بی زن نپیوندیم.البته این بهانه گیری زن ها همه گیره ست.

خانم های ایرانی و در راس همه ی اونها این خانومیه من، اصلی ترین راه رسیدن به اهداف و مقصود مختلف خودش را بهونه گیری میدونه که خب اینجانب هم به دلیل " ز.ز" بودن با قدرت پذیرای بهانه های گوناگون پیراشکی هستم.

ایضاً( خودمم نمیدونم این کلمه یعنی چی، ولی دیدم همه نویسنده ها می نویسند منم نوشتم...!)

از اونجایی که از انقلاب فقط میدونش موند، از آزادی فقط برجش موند، از جمهوری اسلامی فقط خیابونش موند و از مردهای ایرانی فقط سبیلشون موند، بنده هم به پاسداشت محبت های پیراشکی جونم از موضع قهر خودم با این وبلاگ کوتاه میام و از امروز منتظر اراجیف و چرت و پرت های بنده در این وبلاگ (با سرعت بالارفتن قیمت کالاها در ایران) باشید...

ایضاً...

زیر نویس:

کچل کچل کلاچه

روغن کله پاچه


یه خبر خوب

سلام دوست جونیا

خوبید؟

امشب 2 تا خبر دارم براتون که یکی خوبه یکی بد

اول خوبه رو بگم یابد رو؟؟؟؟؟؟

آخه خبرام طوریه که باید اول خوبه رو بگم.

راستی یادم رفت حلول ماه رمضان رو بهتون تبریک بگم

خوب حالا خبرا........

بعداز چند ماه انتظار بالاخره نتایج دانشگاه اومد و من و پیراشکی خور هردومون کارشناسی قبول شدیم

ولی خبر بدش اینه که من گرگان قبول شدم و پیراشکی خور بابل

شاید بگید که انتقالی بگیرم.ولی ترم اول که انتقالی نمیدن و بعدشم اینقدر آدمو بازی میدن که آدم از انتقالی منصرف میشه 

شیطونه بهم میگه که نرم گرگان و سال دیگه دوباره امتحان بدم برای بابل

شما نظرتون چیه؟؟؟چیکارکنم؟؟

راستی اینم بگم که رشته ی پیراشکی خورو گرگان نداره وگرنه پیراشکی خور میومد گرگان.