امروز روز تولد پیراشکیه
ولی هیچکی دوستش نداره و براش جشن نگرفته
گفتم خودم بیام برای خودم جشن بگیرم
پیراشکی جون تولدت مبارک
دوست جونیا بفرمایید کیک
نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را
نمی دانم که حس کردی سکوتم را
ولی دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم
وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم
عزیزم همیشه عشق من هستی و خواهی بود
تولدت مبارک
تفلد تفلد تفلدت مبارک
پیراشکی خور جونم تفلدت مبارک
------------------------------------------------
پی نوشت : پیراشکی خور جونم، ببخشید که با یه روز تاخیر تولدت رو جشن گرفتم.
کلافه ام درست شبیهِ لحظه ای که مادربزرگ نمی تواند سوزن نخ کند...!!
با تو نیستم
تو نخوان
با خودم زمزمه میکنم
.
.
.
من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام
من ...
میان همهمه های تمام بادهای سهمگین جهان ، میان سیاهیِ این روزهای خاکستری ام ....
میان تمام نمیدانم های تو و میدانم های دلم
دارم غرق می شوم ...
ندیده بودی تمنای دلم را ؟؟؟